وبلاگ حمیدرضا عباسی

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۳ مطلب در آذر ۱۳۹۱ ثبت شده است

باز اگر چشمهایم به سوی گلدسته ای خیره شود!

نگاه یاران را در آینه های شکسته روبرو به صلابت تصمیم وا نخواهم داد!
نگاه ها خودخواهند! دل به دلشان دهی، تیشه میزنند به ریشه همه هستی ات!
سرت را به اندازه سبک سری احمق ترین موجودات کره زمین از نگاهشان بچرخانی، به آینده سفر میکنی! اگر نه، تا آخر عمر غل و زنجیر است و فکر و خیال!

۰ نظر ۱۵ آذر ۹۱ ، ۲۰:۴۷
حمیدرضا عباسی

من به نفس های باد، در این شهر همیشه سرد عادت کرده ام!؛

آسمانش تنها میزبان پرستوهاییست که گاه گداری مسیر را گم میکنند!؛
این بیقوله دوازده ماهش شب است! بی هیچ شهرزادی برای قصه گفتن! و هیچ آتشی برای شب زنده داری! برای مرور خاطرات!؛


۰ نظر ۱۰ آذر ۹۱ ، ۲۲:۰۱
حمیدرضا عباسی

اینک زمانی طی شد و این داستان در سیاهی شب خاموش شد

میلی به خواندن ادامه این سناریوی بی حیا ندارم، میترسم به جمله ای، به واژه ای، به حرفی برسم که عصیان اعصابم تا مدتها آزارم دهد

پاراگرافها دیگر ملاحظه من را نمیکنند، فکر کنم باید بگذارم داستان برای خودش پیش برود، بی من!؛

یک آن دیدم که در انتهای این فصل، قصه آنچیزی نبود که خوانده بودم، فریبِ روند خوب جملات را خورده بودم!؛

کاراکترها بازی خوبی دارند، خودم را خط میزنم، حداقل به دوگانگی داستان پایان میدهد!؛زندگی حساب و کتابی ندارد، اما حرمت حساب دارد! زندگی همیشه هم داستان نیست!؛

(صدای قهقهه)

۰ نظر ۰۷ آذر ۹۱ ، ۰۲:۱۳
حمیدرضا عباسی