تبعید
دوشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۳، ۰۵:۰۱ ب.ظ
مثل زندگی که گاه و بی گاه انسانیت را در هم می شکند،
مثل دردها که هر روز می کشند،
مثل این قلب های شیشه ای که شکست ها را پی در پی تجربه می کنند،
این رابطه های فاشیستی هم روزها را در روزگاران می تازانند
من و تو نسل تبعیدی عشق هستیم
که این روزها، به دور از بمباران آهن، در فضای آرام اطراف، جا خوش کرده ایم
و به یک نسل دود و آهن می خندیم
به همین معاملات پوست خیاریِ بازار دل با نیشخند مرموزمان نگاه می کنیم
به این دیوانه ها که تندیس زرنگی شان را پشت شیشه عقب ماشین به نمایش می گذارند
به این ملنگ ها که همه عمر فکر یک قران، دو زارشان هستند تا مبادا موقع دل دادن سرشان کلاه نرود
به این ها که دلشان خوش است زنده اند و جوانی می کنند، این ها که تا خرتناق در لجن هستند...
به این ها می خندیم!
اینجا تبعید، گذرگاه بی خطر است!
۹۳/۰۶/۳۱