اگر این سرگیجه لعنتی بگذارد، لحظه ها تعبیر می شوند!
بدی سرگیجه آن جا بیشتر می شود که مسکن بهترش نمی کند.
هوشیاری ها را با یک دیازپام قورت می دهیم، چه کنیم که این سرگیجه ها خودشان اُوِر دوز دیازپام هستند
حالت تهوع وجودم را سنگین می کند، تمام دنیا را می شود در یک چشم به هم زدن بالا آورد!
اگر این سرگیجه ها بگذارند می خواهم یک بلیط رفت و برگشت کوتاه برای یک جای سبز بگیریم.
یک جای سبز که چمدان نبسته به آنجا سفر کنم، همه چیز پای هتل، من فقط سفید باشم!
اگر بگذارند، چشمانم را می بندم، می روم و از ابتدا بر می گردم! سبز مثل خودم...