وبلاگ حمیدرضا عباسی

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

توی اتاق سفید رو به سقف خوابیدی

چشم هایت باز هست،

همه جا را سفید می بینی، دیوار، سقف، فکر، رفتار، خواب...

یک تکه از سقف شکاف دارد، عشق، غرور، رفتار و اخلاق از لابلای شکاف نوبتی نگاه ات میکنند...

عشق گریه میکند و اشک های گوهر بارش از دریچه چشمش که کاملا با پیشانی تو مماس است بر روی سرت میچکد، لذتی دارد، محبتی دارد...

عشق می رود، غرور می گرید، غرورها سرباز میخواهند، ژنرال به کارشان نمی آید...

رفتار می آید و میگرید، رفتارهای خودخواه قل می خواهند، قل همسان!

اخلاق می گرید، اخلاق ها که اشکشان دم مشکشان است...

اول ها چه لذتی داشت این چکیدن اشک روی پیشانی، چه سبک بود!

حالا باید شکاف سقف را نگاه کنی، رقص قطره آب را از دریچه سوراخ تماشا کنی و منتظر باشی تا وزنه صد کیلویی روی پیشانی ات خرد شود...

چک چک نرم نرم اشک، اگر بهاری نباشد، گروم گروم روی پیشانی می نشیند، هر قطره هزار کیلو!

روح را میساید!

۰ نظر ۱۳ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۱۷
حمیدرضا عباسی